- چف بزئن
مکیدن
معنی چف بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چانه زدناصرار در گرفتن تخفیف در معامله
جل زنده
دبه در آوردن، حقه و نیرنگ در آوردن به هنگام بازی، حقیقت
فریاد کشیدن
انباشتن هیزم به قصد ذخیره سازی
دروغ گفتن، چاخان کردن
به طور ناگهانی تکان دادن
چلاندن رخت، چنگ زدن، چنگ انداختن
پایین دادن فتیله ی چراغ، پایین تر زدن نشانه، ردیف کردن
دست زدن، کف زدن
پا دادن، گیر آمدن
پا گذاشتن، قدم زدن
به جایی رفتن و گشت زدن
با فشار و با صدا جهیدن هر چیز آبکی و نرم، پاشیده شدن مایع
منتظر ماندن، چشمک زدن، اشاره با چشم، حساب بردن، تحریک
ناراحت شدن، سوختن پارچه پر، مو و یا هر چیز دیگری که صدای
قاپیدن، ربودن، قاپیدن، ربودن
تکاندن
پر زدن
سیلی زدن
کتک زدن
کفک زدن
سقف کوبی کردن
بند زدن ظروف چینی، شکسته بندی کردن
عقب زدن، کنار گذاشتن، جا باز کردن از طریق کنار زدن دیگران، فسخ معامله
خنده ی شدید و ناگهانی، ترساندن
ساقه زدن، ساقه زدن جالیز، جوانه زدن، از چیزی سر درآوردن
جوشاندن
فوت زدن، فوت کردن، دمیدن
تیغ زدن، برش دادن
ساقه زدن محصول جالیزی، سر بر آوردن گیاه از خاک
با تبر جایی را بریدن
لب زدن، خوردن، چشیدن
زور زدن پیاپی هنگام شکم روی و زایمان